۱۳۹۱ آبان ۴, پنجشنبه

داستان آقای میم گنده – 6

گاهی فکر می‌کنم آقای میم گنده الان دارد چه کار می‌کند؟ بعد متصور می‌شوم اتاق شوم کثیف بدبویش را که همیشه صدای موسیقی در آن بلند بود. حتمن نشسته پای کامپیوتر و در حال مخ زنی مجازی به سر می‌برد و چه خوب هم وارد است که مجاز را به حقیقت تبدیل کند!
چند روز پیش باز هم به من اس ام اس داد. گفت: فقط بگو الان با کسی هستی؟
بارها این سوال را از من کرده بود و من گفته بودم نه. و چه دروغ بزرگی. (چون من از اواسط رابطه‌مان وجود آقای عزیز در زندگیم را کتمان کردم و داستانی ساختم مبنی بر اینکه آن اول به تو دروغ گفتم و کسی در زندگیم نبوده و رابطه من با فلانی چند ماهی است که تمام شده)
خب من و آقای عزیز موفق نشدیم که رابطه چندین ساله‌مان را تمام کنیم و دوباره شروع کرده‌ایم گرچه.... خلاصه تصمیم گرفتم جواب آخرین اس ام اسش را درست بدهم. به هر حال در جواب، گفتم کسی در زندگیم هست و بلافاصله پرسید: باهاش می‌خوابی؟ و من هم بلافاصله گفتم به تو چه؟ و پس از آن عصبانی و از کوره در رفته همان‌طور اس ام اسی، فحشی نثار من کرد و گفت این جواب یعنی داری.
و من مانده‌ام.... همینطور هاج و واج مانده‌ام که چرا کسی که با هر کس و ناکسی می‌خوابد از اینکه من با یک نفر در ارتباط باشم اینطور آزار می‌بیند و برآشفته می‌شود؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر