دروغ
هیولای موذی سیالی است که از دهن هر کس یک جور بیرون میآید. گاهی یک بخار غلیظ سبز رنگ است که تابلو میکند طرف را. طوری که دیگر نمیتواند در مقابل نگاه گرد شدهات طاقت بیاورد و اعتراف میکند که دارد دروغ میگوید.
گاهی اما یک مه سپید رنگ است که حتی سپیدیش هم خیلی کم و مایل به نامرئی شدن و بسیار معصومانه و دلبر است. طوری که تو میدانی این همان دروغ سبز رنگ است اما ظاهرش را ملایم کرده و زیبا شده اما .... اما تمایل داری که باورش کنی.
بعضیها هستند توی زندگی آدم که میخواهی دروغشان را باور کنی. میخواهی اصلا دروغ بگویند و قانعت کنند تا مبادا تلخی رو به رو شدن با حقیقتی دردناک (که اتفاقا میدانی چیست) را تجربه کنی. میخواهی رو در رو شدن با واقعیت را به تعویق بیندازی. میخواهی به این دروغگوی خوش فکر دوست داشتنی مهلت بدهی که دیگر از این ابرهای سپید رنگ دلبر از خودش ساطع نکند. میخواهی تمامش کند. میخواهی زمان بدهی. اما مست این دروغها میشوی. تنفس دراین گرد سپید زیبا مست و گیجت میکند. ای داد ای بیداد.... کی جمع میشوی ماهی جان؟
هیولای موذی سیالی است که از دهن هر کس یک جور بیرون میآید. گاهی یک بخار غلیظ سبز رنگ است که تابلو میکند طرف را. طوری که دیگر نمیتواند در مقابل نگاه گرد شدهات طاقت بیاورد و اعتراف میکند که دارد دروغ میگوید.
گاهی اما یک مه سپید رنگ است که حتی سپیدیش هم خیلی کم و مایل به نامرئی شدن و بسیار معصومانه و دلبر است. طوری که تو میدانی این همان دروغ سبز رنگ است اما ظاهرش را ملایم کرده و زیبا شده اما .... اما تمایل داری که باورش کنی.
بعضیها هستند توی زندگی آدم که میخواهی دروغشان را باور کنی. میخواهی اصلا دروغ بگویند و قانعت کنند تا مبادا تلخی رو به رو شدن با حقیقتی دردناک (که اتفاقا میدانی چیست) را تجربه کنی. میخواهی رو در رو شدن با واقعیت را به تعویق بیندازی. میخواهی به این دروغگوی خوش فکر دوست داشتنی مهلت بدهی که دیگر از این ابرهای سپید رنگ دلبر از خودش ساطع نکند. میخواهی تمامش کند. میخواهی زمان بدهی. اما مست این دروغها میشوی. تنفس دراین گرد سپید زیبا مست و گیجت میکند. ای داد ای بیداد.... کی جمع میشوی ماهی جان؟