هشت ساعت ماندن در یک محیط بسته با آدمهایی که تحمل هیچ چیزشان را نداری و تحمل هیچ چیزت را ندارند سخت است. زمانی که مدتها در اتاق کارم ماندهام و سرم از شر و ورهای همکاران بسیار عزیزم! پر است و هوایی را تنفس میکنم که پر از ملوکولهای کسشعری آنهاست، خسته میشوم. احساس خفگی میکنم. آن وقت است که به هوای تازه نیاز دارم. آن وقت است که باید از اتاق بیرون بروم. آن وقت است که به دستشویی پناه میبرم.
تعجب کردید؟ میگویید توالت هم شد جای هوای تازه خوردن؟! بعله. باور بفرمایید میشود. چطوری؟ حالا میگویم.
دستشویی ما پنجرهای دارد که درست رو به روی پنجرههای بزرگ یک آپارتمان قدیمی باز میشود. میروم آن تو. احیانا مینشینم کارم را میکنم. بعد که تمام شد، پنجره را باز میکنم. هوای خوبی میآید تو. بعد زل میزنم به بالکن آپارتمان رو به رو. امروز دیدم از پشت در شیشهای یکی از واحدها دست برهنه زنی بیرون آمد و قناری توی قفس را ترغیب به بال و پر زدن کرد. دون پاشید براش و رفت.
این هم خودش تفریحی است برای من. باور کنید. البته میدانم که اگر کارمند نباشید سر از این تفریحات پر معنا در نمی آورید. سعی میکنم در آینده بیشتر از این تفریحات سالمم بنویسم. تفریحات سالم خلاق کارمندی!
تعجب کردید؟ میگویید توالت هم شد جای هوای تازه خوردن؟! بعله. باور بفرمایید میشود. چطوری؟ حالا میگویم.
دستشویی ما پنجرهای دارد که درست رو به روی پنجرههای بزرگ یک آپارتمان قدیمی باز میشود. میروم آن تو. احیانا مینشینم کارم را میکنم. بعد که تمام شد، پنجره را باز میکنم. هوای خوبی میآید تو. بعد زل میزنم به بالکن آپارتمان رو به رو. امروز دیدم از پشت در شیشهای یکی از واحدها دست برهنه زنی بیرون آمد و قناری توی قفس را ترغیب به بال و پر زدن کرد. دون پاشید براش و رفت.
این هم خودش تفریحی است برای من. باور کنید. البته میدانم که اگر کارمند نباشید سر از این تفریحات پر معنا در نمی آورید. سعی میکنم در آینده بیشتر از این تفریحات سالمم بنویسم. تفریحات سالم خلاق کارمندی!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر