۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۷, جمعه

پاموک... استانبول.... حزن

در «استانبول» اورحان پاموک غرق شده‌ام از بس که خوب است.
یک جایی ایشون در توصیف حزن و شکل گیری ریشه ستایش آن می‌فرمان: فرهنگ اسلامی توانسته به حزن اعتباری ماندگار بدهد.
و در جای دیگر درباره موسیقی اصیل و اندوه بار ترکیه می‌فرمان: اگر حزن بر موسیقی ما دست کم بر بخشی از آن سلطه دارد برای این است که ما آن را مایه فخر و مباهات می‌شماریم.
ورق به ورق این کتاب را باید خورد. باید که قورت داد. فهمیده‌ام که آقامون اورحان پاموک چقدر نوستالژی باز است.
باز هم اندر احوالات حزن انسان معاصر اینجایی می‌نویسد:
اکنون ما حزن را نه به عنوان مالیخولیای یک فرد منزوی، به عنوان حس و حال سیاهی که میلیونها انسان در آن شریک‌اند درک می‌کنیم.
پاموک بزرگوار معتقد است که حزن و مالیخولیایی که ما انعکاسش را به طور طبیعی در خود احساس می‌کنیم اندوهی است که به آن مباهات می‌کنیم. حزن در فرهنگ شرقی ریشه‌دار و جدی است و مایه فخر و غرور است. به آن می‌بالیم. ما نیز همینطوریم.... جامعه ای غمزده که برای اندوه احترامی بیش از حد تصور قائل است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر