۱۳۹۳ خرداد ۱۸, یکشنبه

در حال و هوای سی سالگی

هر روز دارم به سی سالگی نزدیک‌تر می‌شوم و تمام تصوراتم دارد عوض می‌شود. دیدگاه تاریکم نسبت به گذشت سن و تمام شدن جوانی دارد جای خودش را به تصویری روشن‌تر از واقعیتی می‌دهد که هر روز جای خودش را توی زندگی‌ام بیشتر و بیشتر باز می‌کند.

توی گذار خوبی از زندگیم هستم و منهای چند مورد آزار دهنده که دیگر بهشان عادت کرده‌ام همه چیز در زندگی‌ام سر جای خودش قرار گرفته.

برعکس تصورم، سی سالگی پایان جوانی نیست چراکه هنوز و به شدت بسیاری احساس جوانی می‌کنم. توانایی انجام هر کاری را در خودم حس می‌کنم. زندگی پیش روی من است و گذشته دارد کم کم دست از سرم بر می‌دارد.

رنگ آسمانم آبی کسالت‌بار نیست و روزهایم قرمز پرتنش آتش را ندارد. رنگ زندگی حالا در این نقطه زندگی برای من طلایی است. روزها و شب‌های من طلایی است. طلایی رنگ اوج است. آرمانی، آرام و متین. من این رنگ را دوست دارم. نه سرد است و نه گرم. تعادل دلنشینی دارد که هولم نمی‌کند. ملالم نمی‌دهد. خودم را دوست دارم. با خودم در صلحم. آنچنان که هیچ‌گاه نبوده‌ام. خودم را برای انجام هر کار غلطی به راحتی می‌بخشم که می‌دانم این درست‌ترین تصمیم من در این لحظات ناب است.

هیچ وقت فکر نمی‌کردم به سی سالگی‌ام این شکلی نگاه کنم. تصور سی سالگی برایم با واژه «بحران» عجین بود. اما حالا می‌بینم که بحرانی در کار نیست. تنها شوق انجام کاری که انرژی فوق‌العاده درونم را جهت دهد در من موج می‌زند و این خوب است. بله. می‌توانم این حس را با واژه «خوب» توصیف کنم.

خوبی سی سالگی این است که هم شوق جوانی هنوز در آدم هست و هم برای انجام هر کاری و گرفتن هرتصمیمی عقل آدم می‌رسد. به آب و آتش بیخودی نمی‌زند. فکر می‌کند. می‌سنجد. دو دوتا می‌کند. به جایش هم می‌تواند احساسات رقیق و دل‌ غنج‌زنانه‌ای داشته باشد.

خامی بیست و دو سالگی را ندارم و رخوت ده سال بعد هم در من ننشسته هنوز. باید که قدر بدانم این روزهای پیش رو را. حالا وقت آن است که آنچه را که فکر می‌کنم درست است انجام دهم. رو دربایستی را اول با خودم و بعد با همه اطرافیانم کنار بگذارم. شاید که هفت هشت سال دیگر به عقب نگاه کنم و دیگر حسرتی در کار نمانده باشد.

دلم می‌خواهد به همه آن‌ها که در آستانه سی سالگی هستند بگویم که واژه بحران را دور بریزند که چرندی بیش نیست. سی سالگی را دریابید و کلیشه‌هایی که عمری خاله خانباجی‌ها درباره دخترهای سی ساله به خوردتان داده‌اند پشت در بگذارید تا آشغالی ببردشان.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر